اسد خان غالبی حاجیوند

اسدخان غالبی حاجیوند

سردار اسد خان غالبیِ حاجیوند از سران ارشد میوندِ چهارلنگِ بختیاری

✒️به قلم علیرضا شکری

پیچِسِ نام بلند وِ کُل مَرکز
اسدخان غالبی شاه چهار دره زَّز
……‌‌‌‌‌‌…..‌

کجایند دلیران و نام آوران
کجایند سرافراز جنگی سران
همه خاک دارند به بالین خِشت
خُنُک آنکه جز تخم نیکی نَکِشت
اَبَر مرد تاریخ یل نامدار
ستونی مقاوم به هفت و چهار
ز میوند چهارلنگ یکی شیر نر
سخندان و دانا مثال گُهر
پیچِیده نام بلندش تا به مرکز
اسد خان غالبی شاه چهار دره زَّز

………..‌‌‌‌

کنون که این نوشته را مرقوم میدارم بر آنم تا یاد سرداری بزرگ از قوم لر از تبار بختیاری را پاس بدارم که از شمال و جنوب ،از شرق و غرب از چهارلنگ و هفت لنگ تا لرستان و عرب بَّر… از او باز گویند چنان که همه عمر به مردی و مردانگی در بود و و پندار نیک و کردارنیک و گفتار نیکش به هر مجلسی ورد زبان ها بوده و هست و خواهد بود ، آن بزرگ مرد که پردیس پروردگار جایگاهش باد کسی نیست جز سردار اسدخان(حسین خان) غالبی حاجیوند میوند ،کلانتری که با اینکه چند دهه از فراق رفتنش دیدگان ایل و تبارش تر گشته لیکن نام نیکش زنده است و گویی که او هرگز نمرده است ،چنان که شیخ اجل سعدی علیه الرحمه فرمود:
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
زنده یاد سردار کدخدا اسدخان غالبی فرزند زنده یاد کدخدا قربان از طایفه غالبی حاجیوند از ایل جلیل میوند میوند در سال ۱۳۰۲ شمسی درسرزمین باستانی میوند بختیاری دیده به جهان گشود و دارای ده برادر که همه یک به یک بزرگ و ارجمند بوده و نام نیک از خود برجای نهاده اند ،
کدخدا قربان پدر زنده یاد سردار اسدخان غالبی حاجیوند میوند از باسوادان و کدخدایان حاجیوند میوند زمان خود بودند و انسانی مومن و متقی و دارای احترام خاصی در طوایف حاجیوند و دیگر طوایف میوند بوده که مردم در مسایل شرعی به ایشان رجوع میکردند و دارای چهار زن بوده که زن چهارم ایشان دختر یکی از بزرگان طایفه تاتخیری حاجیوند میوند بوده و شوهر اولش یکی از بزرگان طوایف دیگر میوند بوده که بعد از مرگ ایشان همسر به رسم ایلات و عشایر بختیاری تا سالگرد در خانه شوهر مانده و بعد از سالگرد شوهر به حرمت و احترام روانه خانه پدر میشود که زنده یاد کدخدا قربان که دارای ۶ برادر بزرگ وشایسته بوده به همراه برادران و بزرگان طایفه غالبی حاجیوند به خواستگاری ایشان میرود در حین خواستگاری کدخدا اسد که از بزرگان طایفه تاتخیری حاجیوند بوده در مجلس خواستگاری به عنوان خرج یا خرجی که رسومی در ایلات و طوایف بختیاری و مخصوصا میوند است از کدخدایان طایفه غالبی حاجیوند و کدخدا قربان در خواست چهل شیشیک(کاوه نر) میکند که بزرگان و کدخدایان طایفه غالبی حاجیوند قبول نمیکنند و با اعتراض به این خواسته کدخدا اسد پدر دختر که برای زن بیوه کسی چهل شیشیک نمیدهد ،که با جواب پدر دختر روبرو شدند که:دخترم فرزندی به دنیا خواهد آورد که صد سوار از طایفه حاجیوند پشت سرش بایستند و حتی از چهل شیشیک هم فراتر رفته و گفتند که صد شیشک هم چیزی نیست و شاید کدخدا اسد چیزی میدانست که دیگران نمیدانستند و شاید این سخنان او الهامی از سوی حق به ایشان بود که بر زبانش جاری گشته بود ،
به رسم آن روزگار دختر کدخدا اسد تاتخیری به خانه کدخدا قربان غالبی قدم نهاد و در این اثنا شبی کدخدا قربان خوابی دید که از چهار طرف آفتاب به صورت ایشان تابیده است
و در منطقه زَزّ معبری خواب ایشان را چنان تعبیر کرد که خداوند پسری به تو خواهد داد که در بین مردم همچون آفتاب خواهد درخشید و نامش بلند خواهد شد و چنین بود که در روزی از روزهای سال ۱۳۰۲ خورشیدی کودکی در طایفه غالبی حاجیوند میوند چهارلنگ بختیاری دیده به جهان گشود که او را اسدخان نام نهادند و ایشان بعد از سن ۶سالگی در مکتب ملابنده علی جهانگیری عبدالوند به تحصیل دروس آن زمان اشتغال ورزید و حافظ بسیاری از آیات و سوره های قرآن بود و عشق و علاقه وافری به شاهنامه فردوسی داشت و از بدو ایام خردسالی بزرگی در وجود او عیان بود چنانکه بی حد و وصف احترام برادران و خویشان را توتیای چشمان مینمود و رفته رفته به جهت رفتار نیکش عزیز و ستوه گشت تا اینکه در اوایل جوانی کلانتری شایسته شد و به صلح و اصلاح در بین قوم و خویش و طوایف دیگر پرداخت و رفته رفته نام نیک و بلندش به چهارلنگ و هفت لنگ بختیاری و لرستان و به مرکز کشور نیز رفت و در سن میان سالی در دهه ۴۰ شمسی به همراه کدخدا نریمان هیودی فولادوند میوند و کدخدا علیجان چناری عیسوند میوند با مجوز دولت وقت مبادرت به تعمیر و ساخت پل کول که از قدیم الایام شاه راه و ایل راه ایلات و طوایف میوند چهارلنگ بختیاری بوده مبادرت ورزید ،زنده یاد سردار اسد خان غالبی حاجیوند میوند چنان شخصیتی داشتند که علاوه بر طوایف معزز حاجیوند در دیگر ایلات و طوایف بختیاری و لرستان از جایگاه و احترام بالایی برخوردار بودند و در بسیاری از نزاع ها و جنگ های رخ داده که منجر به کشته شدن افرادی گشته ایشان با میانجیگری و کدخدایی با حرمتی که بزرگان طوایف برای ایشان قائل بودند این نزاع ها به صلح و اصلاح و برادری ختم به خیر میشد ،ایشان از چنان محبوبیتی در بین مردم و مسئولین زمان خود برخوردار بودند که بسیاری از سران لرستان و بختیاری و مسئولین کشوری و لشکری برای دیدن این سردار بزرگ راهی الیگودرز در زَّز و شول آباد میشدند و قدم به لامردون شاهی ایشان می گذاشتند که درختان گردو از هر طرف آن سر به آسمان بلند نموده بودند و چشمه ای سرد و گوارا که اُستادانه از وسط لامردون(جایگاه و نشیمن پذیرایی مخصوص بزرگان) ایشان روان بوده که بدون مبالغه دویست مرد چه بسا بیشتر میتوانستند دور تا دور در آن بنشینند چنانکه در اوایل انقلاب رئیس جمهور وقت آقای مرحوم هاشمی رفسنجانی با جمعی از وزرا و مسئولین کشوری و لشگری با هلی‌کوپتر عازم شول آباد زَّز جهت دیدار با این سردار پر آوازه بختیاری شدند و رئیس جمهور وقت آقای هاشمی رفسنجانی مسیری را سوار بر اسب تا جایگاه شاه نشین زنده یاد کدخدا اسد خان غالبی حاجیوند میوند همراه با همراهان سواره رفتند و مورد استقبال و پذیرایی شاهانه سردار اسدخان ودیگر بزرگان طوایف حاجیوند میوند قرار گرفتند و زمانی که رئیس جمهور وقت گرم صحبت با کدخدا اسد خان بودند در حضور سران کشوری و لشگری و بزرگانی از ایلات و طوایف به ایشان گفتند که شما بزرگترین خان بختیاری در زمان انقلاب هستید و لازم به ذکر است که در طوایف بزرگ حاجیوند میوند بزرگانی پا به عرصه وجود گذاشتند که یک ز یک بهتر و بزرگتر و نیکوتر بوده و سردار اسدخان یکی از این خوبان و وارستگان در حاجیوند میوند بود و حرمت و جایگاه آن بزرگ مرد را همه محترم داشته و میدارند و و این دیدار ریس جمهور آیت الله هاشمی رفسنجانی و سردار کدخدا اسد خان غالبی حاجیوند میوند با ذکر تصاویر و جزئیات در کتابی به چاپ رسیده است سردار اسدخان غالبی حاجیوند میوند علاوه بر اخلاق نیکو در قضاوت عادل بود و از رشوه و ناحقی دور بود و در پاک دامنی شهره آفاق بود و مهمتر اینکه خداوند به ایشان هیبتی عطا فرموده بود که مردم ساعت ها به تماشای قد و قامت و شکل و شمایل نیکو و نقاشی شده ایشان مینشستند ، برادران و خویشان، ایشان را اَفتو عالم صدا میزدند و اینجانب نگارنده این واژه را بسیار از بزرگان طایفه غالبی حاجیوند در مجالس که در گذشته به زز و شول آباد مشرف شده بودم بارها شنیده ام که ایشان با چه عشق و علاقه ای که به آن روانشاد داشتند در بیان نام نیک سردار اسد خان ، ایشان را آفتاب عالم خطاب قرار داده و به جهت فراق مرگ آن بزرگ مرد دستی به سینه خود می کوبیدند ، اسد خان غالبی حاجیوند به راستی چون آفتاب در میان مردم درخشید و او هیچگاه سخن سردی بر زبان نیاورد و با احدی به کینه و دشمنی رفتار ننمود او کوهی از سخاوت و مردی و مردانگی و منش نیکو بود وجود ارزشمند این سردار بزرگ لر و بختیاری اخلاق نیک و مهربانی و سخاوت را معنا کرده بود، آن سردار بزرگ در سال ۱۳۷۴ در سن ۷۲ سالگی با اینکه در صحت و سلامت کامل بود چشم از جهان فرو بست و داغ رفتنش ایل و تبار و…خود را به غم و اندوهی بی پایان فرو برد پیکر این سردار بزرگ در روستای فیروز آباد شهر شول آباد زَّز در شهرستان الیگودرز سردسیر میوند چهارلنگ بختیاری با حضور سران کشوری و لشگری و سران و بزرگان میوند و ایلات لرستان و بختیاری و…به خاک سپرده شد ، پردیس پروردگار جایگاهش باد و یاد و نامش همیشه ایام جاوید باد .

پیچِس نام بلند وِ کُل مرکز
اسدخونِ غالبی شاه چهار دره زَّز
اسدخونِ غالبی کیخا کَلونتر
چی خودس پیدا ندا رهکَش و رهبر
اسدخونِ غالبی شاه چهار دَره زَّز
چهار هفت زِس اگوهِن تا حد مرکز
اسدخو کیخایی وی اسمس دیاری
چی خودِس وِ روزگار مادر نِزائی
اسدخون غالبی کیخا دیاری
اسم و رسم زِ لرسو تا بختیاری.

✍️علیرضا شکری فولادوند میوند

logo-samandehi